عاشق می خواست به سفر برود. روزها و ماه ها و سال ها بود که چمدان می بست. هی هفته ها را تا می کرد و توی چمدان می گذاشت. هی ماه ها را مرتب می کرد و روی هم می چید و هی سال ها را جمع می کرد و به چمدانش اضافه می کرد.او هر روز توی جیب های چمدانش شنبه و یکشنبه می ریخت و چه قرن هایی را که ته ته چمدانش جا داده بود.و سال ها بود که خدا تماشایش می کرد و لبخند می زد و چیزی نمی گفت. اما سرانجام روزی خدا به او گفت: عزیز عاشق، فکر نمی کنی سفرت دارد دیر می شود؟ چمدانت زیادی سنگین است. با این همه سال و قرن و این همه ماه و هفته چه می خواهی بکنی؟عاشق گفت : خدایا! عشق، سفری دور و دراز است. من به همه این ماه ها و هفته ها احتیاج دارم. به همه این سال ها و قرن ها، زیرا هر قدر که عاشقی کنم، باز هم کم است.خدا گفت : اما عاشقی، سبکی است. عاشقی، سفر ثانیه است. نه درنگ قرن ها و سال ها. بلند شو و برو و هیچ چیز با خودت نبر، جز همین ثانیه که من به تو می دهم.عاشق گفت : چیزی با خود نمی برم، باشد. نه قرنی و نه سالی و نه ماه و هفته ای را. اما خدایا ! هر عاشقی به کسی محتاج است. به کسی که همراهی اش کند. به کسی که پا به پایش بیاید. به کسی که اسمش معشوق است. خدا گفت : نه ؛ نه کسی و نه چیزی. "هیچ چیز" توشه توست و "هیچ کس" معشوق تو، در سفری که نامش عشق است.و آنگاه خدا چمدان سنگین عاشق را از او گرفت و راهی اش کرد.عاشق راه افتاد و سبک بود و هیچ چیز نداشت. جز چند ثانیه که خدا به او داده بود.عاشق راه افتاد و تنها بود و هیچ کس را نداشت. جز خدا که همیشه با او بود.
۱۳۸۸ مهر ۲۷, دوشنبه
"هیچ کس"، معشوق توست
عاشق می خواست به سفر برود. روزها و ماه ها و سال ها بود که چمدان می بست. هی هفته ها را تا می کرد و توی چمدان می گذاشت. هی ماه ها را مرتب می کرد و روی هم می چید و هی سال ها را جمع می کرد و به چمدانش اضافه می کرد.او هر روز توی جیب های چمدانش شنبه و یکشنبه می ریخت و چه قرن هایی را که ته ته چمدانش جا داده بود.و سال ها بود که خدا تماشایش می کرد و لبخند می زد و چیزی نمی گفت. اما سرانجام روزی خدا به او گفت: عزیز عاشق، فکر نمی کنی سفرت دارد دیر می شود؟ چمدانت زیادی سنگین است. با این همه سال و قرن و این همه ماه و هفته چه می خواهی بکنی؟عاشق گفت : خدایا! عشق، سفری دور و دراز است. من به همه این ماه ها و هفته ها احتیاج دارم. به همه این سال ها و قرن ها، زیرا هر قدر که عاشقی کنم، باز هم کم است.خدا گفت : اما عاشقی، سبکی است. عاشقی، سفر ثانیه است. نه درنگ قرن ها و سال ها. بلند شو و برو و هیچ چیز با خودت نبر، جز همین ثانیه که من به تو می دهم.عاشق گفت : چیزی با خود نمی برم، باشد. نه قرنی و نه سالی و نه ماه و هفته ای را. اما خدایا ! هر عاشقی به کسی محتاج است. به کسی که همراهی اش کند. به کسی که پا به پایش بیاید. به کسی که اسمش معشوق است. خدا گفت : نه ؛ نه کسی و نه چیزی. "هیچ چیز" توشه توست و "هیچ کس" معشوق تو، در سفری که نامش عشق است.و آنگاه خدا چمدان سنگین عاشق را از او گرفت و راهی اش کرد.عاشق راه افتاد و سبک بود و هیچ چیز نداشت. جز چند ثانیه که خدا به او داده بود.عاشق راه افتاد و تنها بود و هیچ کس را نداشت. جز خدا که همیشه با او بود.
داستان بیسکوییت
يك زن جوان در سالن فرودگاه منتظر پروازش بود.
چون هنوز چند ساعت به پروازش باقي مانده بود ، تصميم گرفت براي گذراندن وقت كتابي خريداري كند. او يك بسته بيسكويت نيز خريد.
او بر روي يك صندلي دسته دار نشست و در آرامش شروع به خواندن کتاب كرد.
در كنار او يك بسته بيسكويت بود و در كنارش مردي نشسته بود و داشت روزنامه مي خواند.
وقتي كه او نخستين بيسكويت را به دهان گذاشت ، متوجه شد كه مرد هم يك بيسكويت برداشت و خورد. او خيلي عصباني شد ولي چيزي نگفت.
پيش خود فكر كرد: «بهتر است ناراحت نشوم ، شايد اشتباه كرده باشد.»
ولي اين ماجرا تكرار شد. هر بار كه او يك بيسكويت برمي داشت ، آن مرد هم همين كار را مي كرد. اين كار او را حسابي عصباني كرده بود ولي نمي خواست واكنش نشان دهد.
وقتي كه تنها يك بیسکوییت باقي مانده بود ، پيش خود فكر كرد:
«حالا ببينم اين مرد بي ادب چه كار خواهد كرد؟»
مرد آخرين بيسكويت را نصف كرد و نصفش را خورد.
اين ديگه خيلي پررويي مي خواست!
او حسابي عصباني شده بود.
در اين هنگام بلندگوي فرودگاه اعلام كرد كه زمان سوار شدن به هواپيماست. آن زن كتابش را بست ، چيزهايش را جمع و جور كرد و با نگاه تندي كه به مرد انداخت از آنجا دور شد و به سمت دروازه اعلام شده رفت.
وقتي داخل هواپيما روي صندلي اش نشست ، دستش را داخل ساكش كرد تا عينكش را داخل ساكش قرار دهد و ناگهان با كمال تعجب ديد كه جعبه بيسكويتش آنجاست ، باز نشده و دست نخورده!
خيلي شرمنده شد!!
از خودش
بدش آمد . . .
يادش رفته بود كه
بيسكويتي كه خريده بود را داخل ساكش گذاشته بود..
http://www.nafasdoon.blogfa.com/
چون هنوز چند ساعت به پروازش باقي مانده بود ، تصميم گرفت براي گذراندن وقت كتابي خريداري كند. او يك بسته بيسكويت نيز خريد.
او بر روي يك صندلي دسته دار نشست و در آرامش شروع به خواندن کتاب كرد.
در كنار او يك بسته بيسكويت بود و در كنارش مردي نشسته بود و داشت روزنامه مي خواند.
وقتي كه او نخستين بيسكويت را به دهان گذاشت ، متوجه شد كه مرد هم يك بيسكويت برداشت و خورد. او خيلي عصباني شد ولي چيزي نگفت.
پيش خود فكر كرد: «بهتر است ناراحت نشوم ، شايد اشتباه كرده باشد.»
ولي اين ماجرا تكرار شد. هر بار كه او يك بيسكويت برمي داشت ، آن مرد هم همين كار را مي كرد. اين كار او را حسابي عصباني كرده بود ولي نمي خواست واكنش نشان دهد.
وقتي كه تنها يك بیسکوییت باقي مانده بود ، پيش خود فكر كرد:
«حالا ببينم اين مرد بي ادب چه كار خواهد كرد؟»
مرد آخرين بيسكويت را نصف كرد و نصفش را خورد.
اين ديگه خيلي پررويي مي خواست!
او حسابي عصباني شده بود.
در اين هنگام بلندگوي فرودگاه اعلام كرد كه زمان سوار شدن به هواپيماست. آن زن كتابش را بست ، چيزهايش را جمع و جور كرد و با نگاه تندي كه به مرد انداخت از آنجا دور شد و به سمت دروازه اعلام شده رفت.
وقتي داخل هواپيما روي صندلي اش نشست ، دستش را داخل ساكش كرد تا عينكش را داخل ساكش قرار دهد و ناگهان با كمال تعجب ديد كه جعبه بيسكويتش آنجاست ، باز نشده و دست نخورده!
خيلي شرمنده شد!!
از خودش
بدش آمد . . .
يادش رفته بود كه
بيسكويتي كه خريده بود را داخل ساكش گذاشته بود..
http://www.nafasdoon.blogfa.com/
غـلام قـمـر
غـلام قـمـر
من غلام قمرم غیر قمر هیچ مگو
پیش من جز سخن شمع و شکر هیچ مگو
سخن رنج مگو جز سخن گنج مگو
ور از این بی‌خبری رنج مبرهیچ مگو
من غلام قمرم غیر قمر هیچ مگو
پیش من جز سخن شمع و شکر هیچ مگو
دوش دیوانه شدم عشق مرا دید و بگفت
آمدم نعره مزن جامه مدر هیج مگو
گفتم ای عشق من از چیز دگر می‌ترسم
گفت آن چیز دگر نیست دگر هیچ مگو
من به گوش تو سخن‌های نهان خواهم گفت
سر بجنبان که بلی جز تو به سر هیچ مگو
من غلام قمرم غیر قمر هیچ مگو
پیش من جز سخن شمع و شکر هیچ مگو
گفتم این روی فرشته است عجب یا بشر است
گفت این غیر فرشته است و بشر هیچ مگو
گفتم این چیست بگو زیر و زبر خواهم شد
گفت می‌باش چنین زیر و زبر هیچ مگو
ای نشسته تو در این خانه پر نقش خیال
خیز از این خانه برو رخت ببر هیچ مگو
من غلام قمرم غیر قمر هیچ مگو
پیش من جز سخن شمع و شکر هیچ مگو
من غلام قمرم غیر قمر هیچ مگو
پیش من جز سخن شمع و شکر هیچ مگو
نی من منم، نی تو تویی، نی تو منی
هم من منم، هم تو تویی، هم تو منی
من با تو چنانم ای نگار خُـتنی
کاندر غلطم که من توام یا تو منی
تهيه شرح اطلاعات ضروري جهت دانشجويان
تاريخ:23/8/86 شماره: 242926/39
باسمه تعالي
به: روساي محترم واحدها و مراکز آموزشي
موضوع: تهيه شرح اطلاعات ضروري جهت دانشجويان
باسلام
با عنايت به لزوم آگاهي دانشجويان از مراحل مختلف انجام امور مالي، آموزشي، دانشجوئي ...، بدين وسيله تمامي واحدها و مراکز آموزشي موظف مي باشند تا تاريخ اول بهمن ماه 1386 به شرح فرم پيوست فهرست حاوي اطلاعات ضروري و مورد نياز دانشجويان به همراه معرفي مسئولان ذيربط را تهيه و در اختيار آنها قرار دهند. روساي واحدها و مراکز آموزشي مسئول مستقيم در انجام دقيق و به موقع اين امر هستند. حوزه معاونت آموزشي و دفتر سنجش و نظارت مسئوليت پيگيري اين موضوع را عهده دار مي باشند.
صفحه 1 و2 - معرفي مسئولان واحد - رئيس – معاونين – مديران ستادي ( مديران آموزش، دانشجوئي، پژوهشي، حراست ) رئوس آئين نامه آموزشي (مواد 4، 14، 19، 27، 31،32 ، 35، 37، 43، 46 و تبصره هاي 1 و 2 و 48 ) و کميته انظباطي ( تخلفات عمومي، آموزشي ، اداري، سياسي و اخلاقي ).
صفحه 3 - معرفي مسئولان دانشکده ها و مديران گروه نمودار سلسله مراتب اداري جهت مسائل مالي، آموزشي و دانشجوئي.
صفحه 4 و 5 - امور آموزشي مرحله ثبت نام، مرحله انتخاب واحد، مرحله صدور مرخصي تحصيلي، مرحله اقدام براي مشروطين و اخراجي ها و تسويه حساب – مرحله ثبت نام با تاخير ( مسئولين مربوط به هر يک ).
صفحه 6 - امور مالي امور مالي مربوط به ثبت نام و حذف و مرخصي و تخفيف و تقسيط و وام و معرفي مسئولين مربوط.
صفحه 7 و 8 - امور دانشجوئي امور مربوط به سلف سرويس ( خريد ژتون – ساعات کار سلف سرويس ) – شرايط استفاده از خوابگاه دانشجوئي – تربيت بدني – امور مربوط به نقل و انتقال دانشجوئي – کار دانشجوئي – بيمه دانشجوئي – تخفيف شهريه – شرايط لازم براي فراغت از تحصيل ( معرفي مسئولان مربوط ).
صفحه 9 - امور پژوهشي معرفي باشگاه پژوهشگران جوان – شرايط عضويت. - امور فرهنگي اردوهاي فرهنگي – مسابقات فرهنگي و هنري – نشريات دانشجوئي – کانون هاي قرآن و عترت.
صفحه 10 آدرس و شماره تلفن ها و کروکي واحد دانشگاهي و مراکز تابعه.
دکتر عبداله جاسبي
رئيس دانشگاه آزاد اسلامي
۱۳۸۸ مهر ۲۶, یکشنبه
نحوه ارائه دروس جبرانی در دوره های کارشناسی ناپیوسته - تذكرات آئين نامه آموزشي
استفاده از ماده 55 آئین نامه آموزشی در واحدهای مستقر در داخل شهر تهران ( تهران شمال ، تهران مرکزی ، تهران جنوب ، تهران غرب ، تهران شرق ، علوم وتحقیقات تهران ، علوم پزشکی تهران ، دندانپزشکی تهران ) بنا به دستور ریاست محترم دانشگاه مطابق بخشنامه شماره 36/214232 مورخ 83/11/11 ممنوع است لذا واحدهای شهرستان از معرفی دانشجویان به این واحدها بر اساس ماده 55 اکیدا خودداری نمایند.
1 : فارغ التحصيلان دوره هاي پودماني فقط به شرط قبولي در آزمون جامع وارائه گواهي قبولي آن ، مجاز به ادامه تحصيل در مقطع بالاتر ميباشند .
2: دارندگان مدارك معادل حق ادامه تحصيل با مدرك معادل را ندارند فقط در صورت قبولي در آزمون جامع سازمان سنجش آموزش كشور مجاز به این کار هستند، بديهي در صورت اشتباه و ثبت نام از اين افراد در هر مرحله از تحصيل از ادامه تحصيل و اعطاء مدرك جلوگيري بعمل خواهد آمد.
3: نحوه ارائه دروس جبرانی در دوره های کارشناسی ناپیوسته
- دارندگان مدارک دوره هاي كارداني پيوسته و دوره هاي كارداني ناپيوسته جامع علمي كاربردي كه فاقد مدرك پيش دانشگاهي ميباشند اولاَ ين دسته از افراد فقط مجاز يه شركت در رشته متجانس با دوره كارداني خود مطابق جدول شماره 1 دفترچه آزمون كارشناسي ناپيوسته هستند دوماَ ملزم به گذراندن حداقل 20 واحد دروس جبراني از دروس دوره كارداني و يا كارشناسي رشته اي كه قبول شده اند با نظر گروه مربوطه ميباشند.
- فارغ التحصيلان دوره هاي كارداني ناپيوسته داراي مدرك پيش دانشگاهي يا ديپلم 4 ساله نظام قديم كه در رشته نامتجانس قبول مي شوند ملزم به گذراندن حداكثر 12 واحد دروس جبراني با نظر گروه مربوطه هستند.
- مدارک ضمن خدمت فرهنگیان حداقل 13 واحد درس جبرانی هستند.
http://www.iausep.com/tazakor.asp
۱۳۸۸ مهر ۲۰, دوشنبه
حذف دروس جبرانی برای کاردانی های ناپیوسته متجانس
شناسه سوال : 105
سوال : در بخشنامه 251072-36 مورخ 29/7/87 ( تغییر عنوان رشته های کارشناسی ناپیوسته به مهندسی تکنولوژی) با توجه به تغییر برنامه درسی رشته های مهندسی کامپیوتر - نرم افزار ، مهندسی برق - الکترونیک ، مهندسی عمران- عمران ، مهندسی استخراج معدن و حسابداری با توجه به قسمت الف و ب بند 1 بخشنامه شماره 37289-36 مورخ 1/3/84 در مورد تعداد واحد دروس جبرانی به چه نحو باید عمل گردد. لطفاَ راهنمایی نمائید.
پاسخ : در مورد دانشجویان ورودی ما قبل سال 87 و تکمیل ظرفیت 86 دوره کارشناسی ناپیوسته رشته های مذکور با عنایت به بخشنامه شماره 37289/36 مورخ 1/3/84 برابر مندرجات داخل سرفصل این رشته ها جهت تعیین سقف دروس جبرانی اقدام گردد.
برای ورودی های سال 87 و تکمیل ظرفیت 86 ضمن تغییر عنوان این رشته ها منطبق بر بخشنامه شماره 251072/36 مورخ 29/7/87 سرفصل های ذکر شده در آن را اجرا نمائید و برای این دسته از دانشجویان ، برای کاردانی های پیوسته و کاردانی های ناپیوسته دانشگاه جامع علمی کاربردی فاقد مدرک پیشدانشگاهی حداقل 20 واحد و برای کاردانی های ناپیوسته غیر متجانس حداکثر 12 واحد با نظر گروه تعیین می گردد و کاردانی های متجانس نیازی به اخذ دروس جبرانی ندارند .
منبع :معاونت آموزشي دانشگاه آزاد اسلامي
www.iausep.com/pp/show_al.asp
سوال : در بخشنامه 251072-36 مورخ 29/7/87 ( تغییر عنوان رشته های کارشناسی ناپیوسته به مهندسی تکنولوژی) با توجه به تغییر برنامه درسی رشته های مهندسی کامپیوتر - نرم افزار ، مهندسی برق - الکترونیک ، مهندسی عمران- عمران ، مهندسی استخراج معدن و حسابداری با توجه به قسمت الف و ب بند 1 بخشنامه شماره 37289-36 مورخ 1/3/84 در مورد تعداد واحد دروس جبرانی به چه نحو باید عمل گردد. لطفاَ راهنمایی نمائید.
پاسخ : در مورد دانشجویان ورودی ما قبل سال 87 و تکمیل ظرفیت 86 دوره کارشناسی ناپیوسته رشته های مذکور با عنایت به بخشنامه شماره 37289/36 مورخ 1/3/84 برابر مندرجات داخل سرفصل این رشته ها جهت تعیین سقف دروس جبرانی اقدام گردد.
برای ورودی های سال 87 و تکمیل ظرفیت 86 ضمن تغییر عنوان این رشته ها منطبق بر بخشنامه شماره 251072/36 مورخ 29/7/87 سرفصل های ذکر شده در آن را اجرا نمائید و برای این دسته از دانشجویان ، برای کاردانی های پیوسته و کاردانی های ناپیوسته دانشگاه جامع علمی کاربردی فاقد مدرک پیشدانشگاهی حداقل 20 واحد و برای کاردانی های ناپیوسته غیر متجانس حداکثر 12 واحد با نظر گروه تعیین می گردد و کاردانی های متجانس نیازی به اخذ دروس جبرانی ندارند .
منبع :معاونت آموزشي دانشگاه آزاد اسلامي
www.iausep.com/pp/show_al.asp
۱۳۸۸ مهر ۱۹, یکشنبه
نــکات ظــریــف 6
اندرز داریوش بزرگ به فرزندش
هرگز در آباد نمودن کوتاهی مکن ؛ چون بنیان این است آنگاه که کشور آباد نمی گردد ؛رو به ویرانی می نهد ؛ پس آبادانی؛گود برداری قنات ؛ ساخت راه و شهر سازی را در گام نخست قرار ده .
هرگز در آباد نمودن کوتاهی مکن ؛ چون بنیان این است آنگاه که کشور آباد نمی گردد ؛رو به ویرانی می نهد ؛ پس آبادانی؛گود برداری قنات ؛ ساخت راه و شهر سازی را در گام نخست قرار ده .
۱۳۸۸ مهر ۱۳, دوشنبه
نــکات ظــریــف 5
در روزگار قديم، پادشاهى سنگ بزرگى را در يک جاده اصلى قرار داد. سپس در گوشه‌اى قايم شد تا ببيند چه کسى آن را از جلوى مسير بر می‌دارد. برخى از بازرگانان ثروتمند با کالسکه‌هاى خود به کنار سنگ رسيدند، آن را دور زدند و به راه خود ادامه دادند. بسيارى از آنها نيز به شاه بد و بيراه گفتند که چرا دستور نداده جاده را باز کنند. امّا هيچيک از آنان کارى به سنگ نداشتند.
سپس يک مرد روستايى با بار سبزيجات به نزديک سنگ رسيد. بارش را زمين گذاشت و شانه‌اش را زير سنگ قرار داد و سعى کرد که سنگ را به کنار جاده هل دهد. او بعد از زور زدن‌ها و عرق ريختن‌هاى زياد بالاخره موفق شد. هنگامى که سراغ بار سبزيجاتش رفت تا آنها را بر دوش بگيرد و به راهش ادامه دهد متوجه شد کيسه‌اى زير آن سنگ در زمين فرو رفته است. کيسه را باز کرد پر از سکه‌هاى طلا بود و يادداشتى از جانب شاه که اين سکه‌ها مال کسى است که سنگ را از جاده کنار بزند. آن مرد روستايى چيزى را می‌دانست که بسيارى از ما نمی‌دانيم!
هر مانعى= فرصتى
سپس يک مرد روستايى با بار سبزيجات به نزديک سنگ رسيد. بارش را زمين گذاشت و شانه‌اش را زير سنگ قرار داد و سعى کرد که سنگ را به کنار جاده هل دهد. او بعد از زور زدن‌ها و عرق ريختن‌هاى زياد بالاخره موفق شد. هنگامى که سراغ بار سبزيجاتش رفت تا آنها را بر دوش بگيرد و به راهش ادامه دهد متوجه شد کيسه‌اى زير آن سنگ در زمين فرو رفته است. کيسه را باز کرد پر از سکه‌هاى طلا بود و يادداشتى از جانب شاه که اين سکه‌ها مال کسى است که سنگ را از جاده کنار بزند. آن مرد روستايى چيزى را می‌دانست که بسيارى از ما نمی‌دانيم!
هر مانعى= فرصتى
۱۳۸۸ مهر ۱۲, یکشنبه
سرانجام عشق به ایران
سهروردی را گفتند تا به کی از ایران سخن گویی ؟ گفت تا آن زمان که زنده ام . گفتند این بیماری است چون ایران دختره باکره ای نیست برای تو ، و گنج سلطانی هم برای بی چیزی همانند تو نخواهد بود .
سهروردی خندید و گفت شما عشق ندانید چیست . دوباره او را گرفته و به سیاهچال بردند.
ارد بزرگ اندیشمند یگانه کشورمان می گوید : “نماز عشق ترتیبی ندارد چرا که با نخستین سر بر خاک گذاردن ، دیگر برخواستنی نیست . ”
شبها از درون روزن سیاه چال زندان سهروردی ، اشعار حکیم فردوسی را زندانبانان می شنیدند و از این روی ، وعده های غذایش را قطع نمودند و در نهایت سهروردی از گرسنگی به قتل رسید…
ماخذ :
http://kherad.parsweblog.com/
سهروردی خندید و گفت شما عشق ندانید چیست . دوباره او را گرفته و به سیاهچال بردند.
ارد بزرگ اندیشمند یگانه کشورمان می گوید : “نماز عشق ترتیبی ندارد چرا که با نخستین سر بر خاک گذاردن ، دیگر برخواستنی نیست . ”
شبها از درون روزن سیاه چال زندان سهروردی ، اشعار حکیم فردوسی را زندانبانان می شنیدند و از این روی ، وعده های غذایش را قطع نمودند و در نهایت سهروردی از گرسنگی به قتل رسید…
ماخذ :
http://kherad.parsweblog.com/
جــمـلات قـصـار
سقراط : هر چه جست و جو کردم ، کسی را نیافتم که به نادانی خویش اعتراف کند ، پس من که خود می دانم از همه نادان ترم ، داناترین مردمان هستم .
سقراط : نه اینگونه نیست که هرکس پیروز باشد بر حق است.
سقراط : اطاعت حکم دولت برای نظام اجتماعی واجب است ولو آنکه حکم دولت به خطا و ضرر شخص باشد .
سقراط : اگر به ما ظلمی روا شد نیز نباید آن را با ظلم دیگری پاسخ دهیم چراکه به رغم آنچه مردم می پندارند این کار برخلاف عدالت است.
ارسطو : انسان واقعی از نیکی کردن به دیگران خوشحال می شود اما از اینکه دیگران به او نیکی کنند شرمنده می شود زیرا آن نهایت بزرگواری و این نهایت حقارت است و هیچ کس دوست ندارد حقیر شود .
سقراط : آنگونه باش که می خواهی به نظر برسی .
افلاطون : تا جایی که می توانیم [باید] شبیه خدا شویم و آن هم عبارت است از دادگر و درستکار شدن به یاری حکمت .
سقراط : سعی کن آنچه مقدر است ، آرام تحمل کنی .
افلاطون : ما قادر نیستیم از چیزی که پیوسته در حال تغییر است، شناخت حقیقی پیدا کنیم. جهان طبیعت پیوسته در حال تغییر است و شناخت حقیقی نمی تواند به آن تعلق بگیرد. در مورد عالم ظاهر، یعنی عالم محسوسات، فقط می توان با حدس و گمان حرف زد .
سقراط : فاش نکردن اسرار مردم دلیل کرامت و بلندی همت است.
سقراط : مرد عاقل کسی است که کم گوید و زیاد شنود .
سقراط : انتقام دلیل سبکی عقل و پستی روح است .
سقراط : خشم و غضب را به درگاه مردان با اراده راهی نیست.
سقراط : نزدیک ترین چیزها مرگ و دورترین چیزها آرزوهاست.
سقراط : نمی توانم چیزی به دیگران بیاموزم ؛ فقط می توانم وادارشان کنم که بیندیشند .
ارسطو : در زندگی وقتی کاری برای انجام یا چیزی برای عشق ورزیدن یا بارقه ای برای امیدوار بودن داشتید ، آن گاه بدانید فرد شادی خواهید بود .
سقراط : کسی که دارای عزمی راسخ است ،جهان را مطابق میل خویش عوض می کند .
ارسطو : خردمند هر آنچه را که می داند نمی گوید و هر آنچه را که بگوید می داند.
سقراط : برای دوست خود یک دفعه تمام محبت خود را ظاهر مکن زیرا هر وقت اندکی تغییری مشاهده کرد تو را دشمن می دارد .
سقراط : هیچ بیماری آسیب زا تر از دوری از عدالت نیست و مهمترین پایه عدالت چیزی نیست جز اطاعت از قوانین، و با تحقیق بیشتر به نظر می رسد که سودمندی یا عدم سودمندی قوانین آنقدر اهمیت ندارد که خود اطاعت از قوانین دارای اهمیت است. چراکه اگر سرپیچی از قوانین آتن بین همه مردم رواج یابد، جامعه تباه می شود و نظام زندگی مردم دستخوش هرج و مرج و آشوب خواهد شد.
سقراط : من همان کار مادرم را می کنم. این حقایقی که من می گویم ، در ذهن شما هست ، من کمک می کنم که شما این نوزادهای موجود در زهدان ذهن خودتان را به دنیا بیاورید .
افلاطون : دانایان حرف می زنند چون چیزی برای گفتن دارند . احمق ها حرف می زنند چون باید چیزی بگویند .
سقراط : برای اینکه جامعه یی را از لحاظ اجتماعی، سیاسی و اقتصادی بسنجید وضعیت موسیقی آن را بررسی کنید. پس هر چه سطح موسیقی در جامعه پایین تر باشد وضعیت اجتماعی، سیاسی و اقتصادی مردم هم پایین تر است.
افلاطون : هرچیز را نگهبان بیشتر بود،استوارتر گردد ،مگر راز که نگهدار آن هرچند زیاد باشد آشکارتر گردد .
سقراط : آن قدر بر مال دنیا حریص مباش که از مفقود شدنش اندوهناک شوی .
ارسطو : فضیلت انسان در نگهداشتن حد وسط میان افراط و تفریط است .
سقراط : اگر خاموش بنشینی تا دیگران به سخنت آورند ، بهتر از آنست که سخن بگویی و خاموشت کنند .
ماخذ :
http://30min.mastertopforum.net/viewtopic.php?t=14&PHPSESSID=63dd4808f73c4dc20023e068afdf366b
و
http://098765.persianblog.ir/post/4
سقراط : نه اینگونه نیست که هرکس پیروز باشد بر حق است.
سقراط : اطاعت حکم دولت برای نظام اجتماعی واجب است ولو آنکه حکم دولت به خطا و ضرر شخص باشد .
سقراط : اگر به ما ظلمی روا شد نیز نباید آن را با ظلم دیگری پاسخ دهیم چراکه به رغم آنچه مردم می پندارند این کار برخلاف عدالت است.
ارسطو : انسان واقعی از نیکی کردن به دیگران خوشحال می شود اما از اینکه دیگران به او نیکی کنند شرمنده می شود زیرا آن نهایت بزرگواری و این نهایت حقارت است و هیچ کس دوست ندارد حقیر شود .
سقراط : آنگونه باش که می خواهی به نظر برسی .
افلاطون : تا جایی که می توانیم [باید] شبیه خدا شویم و آن هم عبارت است از دادگر و درستکار شدن به یاری حکمت .
سقراط : سعی کن آنچه مقدر است ، آرام تحمل کنی .
افلاطون : ما قادر نیستیم از چیزی که پیوسته در حال تغییر است، شناخت حقیقی پیدا کنیم. جهان طبیعت پیوسته در حال تغییر است و شناخت حقیقی نمی تواند به آن تعلق بگیرد. در مورد عالم ظاهر، یعنی عالم محسوسات، فقط می توان با حدس و گمان حرف زد .
سقراط : فاش نکردن اسرار مردم دلیل کرامت و بلندی همت است.
سقراط : مرد عاقل کسی است که کم گوید و زیاد شنود .
سقراط : انتقام دلیل سبکی عقل و پستی روح است .
سقراط : خشم و غضب را به درگاه مردان با اراده راهی نیست.
سقراط : نزدیک ترین چیزها مرگ و دورترین چیزها آرزوهاست.
سقراط : نمی توانم چیزی به دیگران بیاموزم ؛ فقط می توانم وادارشان کنم که بیندیشند .
ارسطو : در زندگی وقتی کاری برای انجام یا چیزی برای عشق ورزیدن یا بارقه ای برای امیدوار بودن داشتید ، آن گاه بدانید فرد شادی خواهید بود .
سقراط : کسی که دارای عزمی راسخ است ،جهان را مطابق میل خویش عوض می کند .
ارسطو : خردمند هر آنچه را که می داند نمی گوید و هر آنچه را که بگوید می داند.
سقراط : برای دوست خود یک دفعه تمام محبت خود را ظاهر مکن زیرا هر وقت اندکی تغییری مشاهده کرد تو را دشمن می دارد .
سقراط : هیچ بیماری آسیب زا تر از دوری از عدالت نیست و مهمترین پایه عدالت چیزی نیست جز اطاعت از قوانین، و با تحقیق بیشتر به نظر می رسد که سودمندی یا عدم سودمندی قوانین آنقدر اهمیت ندارد که خود اطاعت از قوانین دارای اهمیت است. چراکه اگر سرپیچی از قوانین آتن بین همه مردم رواج یابد، جامعه تباه می شود و نظام زندگی مردم دستخوش هرج و مرج و آشوب خواهد شد.
سقراط : من همان کار مادرم را می کنم. این حقایقی که من می گویم ، در ذهن شما هست ، من کمک می کنم که شما این نوزادهای موجود در زهدان ذهن خودتان را به دنیا بیاورید .
افلاطون : دانایان حرف می زنند چون چیزی برای گفتن دارند . احمق ها حرف می زنند چون باید چیزی بگویند .
سقراط : برای اینکه جامعه یی را از لحاظ اجتماعی، سیاسی و اقتصادی بسنجید وضعیت موسیقی آن را بررسی کنید. پس هر چه سطح موسیقی در جامعه پایین تر باشد وضعیت اجتماعی، سیاسی و اقتصادی مردم هم پایین تر است.
افلاطون : هرچیز را نگهبان بیشتر بود،استوارتر گردد ،مگر راز که نگهدار آن هرچند زیاد باشد آشکارتر گردد .
سقراط : آن قدر بر مال دنیا حریص مباش که از مفقود شدنش اندوهناک شوی .
ارسطو : فضیلت انسان در نگهداشتن حد وسط میان افراط و تفریط است .
سقراط : اگر خاموش بنشینی تا دیگران به سخنت آورند ، بهتر از آنست که سخن بگویی و خاموشت کنند .
ماخذ :
http://30min.mastertopforum.net/viewtopic.php?t=14&PHPSESSID=63dd4808f73c4dc20023e068afdf366b
و
http://098765.persianblog.ir/post/4
نــکات ظــریــف 4
--زيبايی :
--آدرس خانه خداست .
--نشان كوی معشوق است .
--هدايتگر شماست بسوی او .
--خيالی است از جمال او .
" دکتر حسين الهی قمشه ای "
سـرفـصـل دروس کـنـکـور ارشـد عـمـران سـال 89
با توجه به اطلاعیه سازمان سنجش مبنی بر طرح سوال از 6 مجموعه درس، تعداد سوالات آزمون کارشناسی ارشد سال 89 بصورت زیر است:
1- زبان عمومی و تخصصی : 30 سوال
2- ریاضیات (ریاضی 1،ریاضی 2 و معادلات دیفرانسیل): 20 سوال
2- مکانیک جامدات (مقاومت مصالح و تحلیل سازه) : 20 سوال
3- مکانیک خاک و پی : 20 سوال
4- مکانیک سیالات و هیدرولیک : 20 سوال
5- طراحی (بتن، فولاد، راه سازی و روسازی): 20 سوال
در مجموع 130 سوال و 240 دقیقه زمان پاسخگویی
__________________________
اطلاعات دقیق تر در این مورد در دفترچه ثبت نام کنکور کارشناسی ارشد سال 89 خواهد آمد.
قابل ذکر است طبق اعلام سازمان سنجش زمان ثبت نام کنکور کارشناسی ارشد سال 89 از 5 آبان ماه تا 12 آبان ماه است. همچنین سازمان سنجش اين آزمون را در 28، 29 و 30 بهمن ماه سال جاري برگزار مي کند.
1- زبان عمومی و تخصصی : 30 سوال
2- ریاضیات (ریاضی 1،ریاضی 2 و معادلات دیفرانسیل): 20 سوال
2- مکانیک جامدات (مقاومت مصالح و تحلیل سازه) : 20 سوال
3- مکانیک خاک و پی : 20 سوال
4- مکانیک سیالات و هیدرولیک : 20 سوال
5- طراحی (بتن، فولاد، راه سازی و روسازی): 20 سوال
در مجموع 130 سوال و 240 دقیقه زمان پاسخگویی
__________________________
اطلاعات دقیق تر در این مورد در دفترچه ثبت نام کنکور کارشناسی ارشد سال 89 خواهد آمد.
قابل ذکر است طبق اعلام سازمان سنجش زمان ثبت نام کنکور کارشناسی ارشد سال 89 از 5 آبان ماه تا 12 آبان ماه است. همچنین سازمان سنجش اين آزمون را در 28، 29 و 30 بهمن ماه سال جاري برگزار مي کند.
اشتراک در:
پست‌ها (Atom)